با موضعگیری حزب اتحاد کمونیسم کارگری در قبال بیانیه "هشدار حزب کمونیست کارگری در مورد جهت گیری های حزب حکمتیست"، برخی از کادرهای این حزب بجای تعمق و نقد روش مخرب رهبری کنونی حزبشان، موجی از حمله شخصی به رهبری حزب ما را آغاز کرده اند. ادعا میکنند که "لب کلام" اطلاعیه حزبشان تحریف شده است. میگویند بیانیه حزب ما تلاشی برای نزدیکی به حزب حکمتیست است. چراغ سبزی به این حزب است. ادعا میکنند: "مبصر" شده اید. پرسیده اند چرا از حرمت ما دفاع نمیکنید؟ پاسخ هیات دایر چیست؟ برای طرد چنین روشهایی از جنبش کمونیسم کارگری چه باید کرد؟
آذر ماجدی: متاسفانه مدتها است که شاهد چنین شیوه برخورد هائی از جانب رهبری حزب کمونیست کارگری و برخی از کادرهای آن هستیم. این برخورد ها زمانی که ما بعنوان بخشی از رهبری حزب پلاتفرم های پیشنهادی خود را برای تغییر آرایش رهبری و سیاست های حزب به پلنوم 26 ارائه دادیم، آغاز شد. باید توجه داشت که سوت آغاز این روش را حمید تقوایی در آن پلنوم زد. اکنون دیگر دگردیسی این حزب با تسلط خط تقوایی-آسنگران-صابر دارد وارد مرحله دیگری میشود.
باسم دفاع از حزب، فحش و افترا نصیب منتقد کردن، اکنون به روش برخی از اعضای رهبری این حزب بدل شده است.. حتی روش های بسیار زشت تری مثل تهدید به لو دادن آی پی و هویت اپوزیسیون را متاسفانه شاهد بوده ایم. لذا این بیانیه "هشدار" یک واقعه مجزا و اتفاقی نیست. این بیانیه در انسجام کامل با روش های سیاسی اخیر این حزب است. جای تاسف است.
جالب اینجاست که این رهبری حتی زمانی که به موضع دفاعی میافتد و سعی میکند کارش را رفع و رجوع کند نیز دست از بد دهنی و افترا زنی و هتك حرمت بر نمیدارد. زمانی که روش زشت یکی از اعضای دفتر سیاسی شان را افشاء کردیم. ایشان در حالت دفاعی محض که اعلام کرد "برق پرانده" است و عصبانیت موجب شده که "منظور" و "مضمون" اش را قاطی کند، باز دست از حملات زشت برنداشت. حاضر نشد مثل یک انسان منصف و اصولی بگوید: "ببخشید، اشتباه کردم. این کار درست نبود."
بدنبال همین قاطی کردن "منظور" و "مضمون"، این بار جنجالی بر سر "لب کلام" راه انداخته اند. در اسکاندال قبلی (دو سه هفته پیش) عضو رهبری شان در اوج عصبانیت منظور و مضمون فکری خودش را قاطی کرده بود، این بار اعضای رهبری شان به ما یادآور میشوند که دشمنی ما با ح ک ک باعث شده که ما لب کلام را نبینیم و منظورشان را تحریف کنیم این هم تاکتیک جالبی است. بنا به تعریف بیانیه سندی است که بشکلی موجز مواضع یک حزب سیاسی را در مورد یک موضوع معین بیان میکند. در بیانیه جای توضیحات زیادی یا انشاء نویسی نیست. به این ترتیب هر آنچه در بیانیه یک حزب نوشته میشود حکم "لب کلام" دارد. بیانیه "هشدار.." کمتر از یک صفحه است و تماما به توضیح "راست روی"، "شکست طلبی" و "گریز از کارگر و کمونیسم" و سقوط آزادی حزب حکمتیست اختصاص دارد. ما نیز تمام این بیانیه را نقد کرده ایم و آن را تحریف و اتهام نامیده ایم.
بگذارید ابتدا ببینیم که منظور شان از لب کلام چیست و سپس زاویه دوربین را باز تر کنیم و ببینیم که این دفاعیه لب کلام تا چه میزان معتبر است. برای اینکه کاملا روشن شود که هیچ تحریفی انجام نگرفته است و چگونه رهبری این حزب دارد با شلوغ کردن کارش را لاپوشانی میکند، مجبور به نقل قول های نسبتا طولانی هستیم:
خلیل کیوان، عضو دفتر سیاسی ح ک ک خطاب به ما مینویسد:
"سرتاسر این اطلاعیه بجای نقد مواضع اعلام شده حزب، مواضع دستکاری شده، دراماتیزه شده و روتوش شده ما، توسط نویسندگان آن، و سپس مخالفت با آن است۔...
اطلاعیه ما چه میگوید؟ لب کلام آن چیست؟ اطلاعیه حزب اتحاد چه میگوید؟"
بدنبال همین روش، مصطفی صابر، رئیس دفترسیاسی ح ك ك ا مینویسد:
"اول) اینکه ما در بیانیه مان تصریح کرده ایم که نتیجه ناگزیر سیاست های پیشنهادی رهبری حزب حکمتیست به قرار گرفتن کنار نیروهایی نظیر زحمتکشان می انجامد. یعنی ما هنوز برای نیت متفاوت رفقای سابقمان جایی باز گذاشته ایم:"
خلیل کیوان و مصطفی صابر آنگاه هر دو "لب کلام" یا "منظور" بیانیه شان را نقل کرده اند:
"تبدیل این نظرات و مباحث به سیاستهای رسمی، که بر مبنای آنها قرارها و قطعنامه های متعددی به کنگره ارائه شده، حزب "حکمتیست" را مستقل از نیت و انگیزه مطرح کنندگان این سیاستها عملا در کمپ نیروهائی نظیر باند زحمتکشان قرار خواهد داد." (خط تاکید از خود متن است.)
آنگاه گفته اند که ما با ندیدن لب کلام شان: "برای ما پاپوش "خط قرمز" میدوزند، با هنرنمایی چیزهایی را به ما وصل میکنند که اصلا در بیانیه حزبمان نیست..."
برای اینکه روشن شود که هیچ نوع تحریفی انجام نشده، "پاپوشی" دوخته نشده است، مواضعی دستکاری نشده، یک بخش نسبتا طولانی از بیانیه شان را در اینجا نقل میکنیم:
"این حزب از همان ابتدا با کنار گذاشتن سوسیالیسم و جایگزین کردن انقلاب با پروسه دیپلماتیک تصرف قدرت از طریق مجلس موسسان و قانون اساسی فعالیتش را آغاز کرد....
امروز متاسفانه رهبری این حزب قصد دارد که این سیاست را تا سقوط کامل به راست ترین افقها و سیاستها برای شرکت در بازی قدرت ادامه دهد.
باید از این دوستان پرسید آیا این توصیفاتی که اینجا از حزب حکمتیست ارائه میدهند، لب کلام مطلب شان هست یا نه؟ در اینجا به صراحت اعلام میشود که حزب حکمتیست "قصد دارد این سیاست را تا سقوط کامل به راست ترین افق ها و سیاست ها ....ادامه دهد." بر مبنای چه شواهدی چنین حکمی داده شده است؟ این یک حکم اختیاری و غیرمنصفانه و غیر مسئولانه است. این حکم مقدمات همان جمله ای است که بنظر این دوستان لب کلام بیانیه را تشکیل میدهد.
"اعلام شکست جنبش سرنگونی، بازنویسی تاریخ این جنبش و اعطای رهبری جنبش سرنگونی ازشورش 18 تیر تا امروز به نیروهای راست، و حتی اظهار ندامت از شرکت در این جنبش، ادعای بحران زدگی کمونیسم کارگری و اعلام ختم جنبش کمونیسم کارگری، ادعای بحران هویتی چپ، و نظریه بافی برای تجدید تعریف هویت کمونیستی، جانشین کردن برنامه یک دنیای بهتر با منشور سرنگونی، دم زدن از مبارزه نظامی سراسری (سراسری کردن گارد آزادی که در همان منطقه کردستان هم به جائی نرسیده است)، اعلام ضرورت حضور در کردستان عراق و "بحران سازی" نظامی در رقابت با سایر نیروهای "آینده ساز" در این منطقه...
امروز این حزب بحران و بن بست سیاسی و هویتی خود را بپای جنبش سرنگونی و کمونیسم کارگری مینویسد تا بتواند برای خلاصی از این بن بست یکسره دست از کمونیسم و کارگر بشوید و به افق و تاکتیکهای اپوزیسیون راست در بازی قدرت بپیوندد. اما بی تردید این مباحث و نظرگاههای جدید، بحران سیاسی و هویتی این حزب را عمیق تر و وخیم تر خواهد کرد. تبدیل این نظرات و مباحث به سیاستهای رسمی، که بر مبنای آنها قرارها و قطعنامه های متعددی به کنگره ارائه شده، حزب "حکمتیست" را مستقل از نیت و انگیزه مطرح کنندگان این سیاستها عملا در کمپ نیروهائی نظیر باند زحمتکشان قرار خواهد داد. این جهت گیری به سمت یک نیروی مسلح بریده از جامعه و بیگانه با جنبش کارگری و جنبشهای اعتراضی است. ملقمه ای از تاکتیک " قطع سر پنجه های رژیم" مجاهدین و استراتژی ناسیونالیسم کرد مبنی بر حساب باز کردن روی "شکافهای منطقه ای" است. این افقی است که سیاستهای آمریکا در عراق با بقدرت رساندن طالبانی و بارزانی در برابر ناسیونالیسم کرد قرار داده است. دیپلماسی سازش با ناسیونالیسم کرد حاکم بر کردستان عراق، که خط رسمی و اعلام شده حزب "حکمتیست" در عراق است، یک جزء این سیاست است و تبدیل این خط به سیاست حزب "حکمتیست" این حزب را در آستانه راهی قرار خواهد داد که فرجام فضاحت بار آن را در باند زحمتکشان شاهدیم."
آن مقدمات و احکام تحریف آمیز اولیه نوشته شده است تا به این نتیجه اصلی رسیده شود. لب کلام این بیانیه رسما و صریحا قرار دادن حزب حکمتیست در کنار باند زحمتکشان است. آیا واقعا توضیح و تشریح بیشتر لازم است؟ به این پاراگراف آخر نیز توجه کنید:
"اینجا دیگر بحث بر سر اختلافات نظری نیست. مساله دست شستن کامل یک سازمان چپ از کمونیسم و سوسیالیسم و جنبش کارگری و چرخش کامل به راست است. مساله بر سر مکان واقعی حزب "حکمتیست" در جامعه و سقوط آزاد این حزب به دامن راست ترین نیروهای ناسیونالیست قومی است. باید در برابر این روند ایستاد و آنرا نقد و افشا کرد. در این مقطع سکوت از جانب هیچ فرد و نیروئی که خود را نه حتی کمونیست کارگری و طرفدار منصور حکمت، بلکه تنها چپ و انقلابی میداند جایز نیست. ما خود را موظف میبینیم که در مورد این سقوط آزاد به راست هشدار بدهیم."
فکر نمیکنم توضیح بیشتری لازم باشد. این خطوط اگر لب کلام شان نیست، اگر منظور شان را بیان نمیکند، لطف کنند آنها را پس بگیرند. و همان لب کلامشان را بنویسند. مقادیر زیادی احکام اختیاری، اقتباس شده، تحریف و اتهام نثار یک جریان دیگر در اپوزیسیون میکنند، زمانی که یک جریان مسئول به آنها هشدار میدهد و میگوید این روش ها فضای اپوزیسیون را مخدوش و مسموم میکند. داد و فریاد راه میاندازند و میگویند: "ایهالناس، اینها رتوش میکنند، پاپوش میدوزند، دراما درست میکنند. لب کلام ما این نبوده است!"
احساس مسئولیت یکی از خصوصیات اولیه و ضروری یک رهبری در هر جریان مسئول اپوزیسیون است. نمیتوان همینطوری با شنیدن یک روایت اختیاری از سیاست های یک حزب، بدون تعمق و تفکر یک موضع غیرمسئولانه و تحریف آمیز اختیار کرد، علیه یک حزب چپ به این شیوه زشت هشدار داد و بعد که با نقد مسئولانه مواجه میشوید، داد و هوار راه انداخت که "پاپوش" میدوزید!
مساله اینجاست که آنچه که سازمان زحمتکشان را به یک جریان باند سیاهی بدل کرده است، مواضع صرفا قومی آن نیست، روش های مافیایی آن هم هست. کم نیستند در اپوزیسیون که مواضع شبیه زحمتکشان دارند و حزب کمونیست کارگری آنها را "باند سیاهی" اعلام نکرده است. لذا این یک نقد سیاسی نیست. این بیانیه حزب حکمتیست را در کنار جریانات باند سیاهی و مافیایی میگذارد. این کار بسیار غیرمسئولانه است و باید در میان اپوزیسیون طرد شود. ضمنا اگر ح ک ک این چنین از گرایش یک سازمان بسوی باند زحمتکشان نگران میشود، که حتی صبر نمیکند تا کنگره حزب حکمتیست تمام شود و آنگاه براساس اسناد مصوب اعلام موضع کند، چرا وقتی در میان باند زحمتکشان دعوا و چاقو کشی راه افتاد، بخودشان زحمت اعلام هشدار ندادند؟ چرا زمانی که کسانی دیگر به افشای این باند بلند شدند و برای نجات اسرای آن تلاش کردند، آنها را به لو دادن آی پی و هویت شان تهدید کردند؟ آیا واقعا آنطور که ادعا میکنند در این نگرانی شان احساس مسئولیت وجود دارد؟ بنظر من نه. این هشدار و آن تهدید هر دو در سکتاریسم ریشه دارد. این دو هشدار و تهدید باهم خوانایی و ارتباط دارند. این سیاست انسجامش را نه در احساس مسئولیت، بلکه در سکتاریسم کور می یابد. سکتاریسم و دشمنی با جریانات دیگر کمونیسم کارگری.
و بالاخره، این بیانیه به وجود یک خط و جریان باند سیاهی در حزب حکمتیست قائل است که نتیجه میگیرد حاکم شدن آن بر سیاست های رسمی حزب، کل حزب را در کنار زحمتکشان قرار میدهد. آیا از این بهتر و دقیق تر میتوان لب کلام بیانیه را بیرون کشید؟ آیا این هم پاپوش دوزی و دستکاری موضع است؟
و اما مختصرا به بخش های دیگر سوال بپردازم. فکر میکنم با توضیحات بالا پاسخ به سوالات دیگر هم روشن میشود. مساله اینجاست که این پاسخ ها نه برای اقناع مردم یا جریانات دیگر، بلکه برای واکسیناسیون حزب خود در مقابل نقد است. ارزش مصرف این نوشته ها و داستان سرایی ها حفظ تشکیلات خود است. اعلام اینکه حزب اتحاد کمونیسم کارگری با این نقد اصولی دارد به حزب حکمتیست چراغ سبز میزند، سیاست این رهبری است. از زمان تشکیل فراکسیون و حتی از پیش از آن، زمانی که برخی از رهبری فعلی حزب اتحاد کمونیسم کارگری، به بازبینی پروسه انشعاب آغاز کردند، این باصطلاح تحلیل ها آغاز شد. گفتند که شما دارید به حکمتیست ها چراغ سبز نشان میدهید. زمانی که فراکسیون تشکیل دادیم، گفتند میخواهند بروند با حزب حکمتیست، اینها حزب نمیتوانند بسازند. زمانی که حزب اتحاد کمونیسم کارگری را تشکیل دادیم، گفتند حکمتیست ها راهشان ندادند، مجبور شدند حزب بسازند، اما دوام نمیاورند، بزودی متلاشی میشوند. حالا میگویند شکست طلب شده اند و دارند به حکمتیست ها چراغ سبز نشان میدهند. در نظر اینها هر عمل اصولی و منصفانه ای معنی اش چراغ سبز است. این تبلیغات مصرف داخلی دارد. ضمنا مدتی است که رهبری این حزب پاسخ هر منقدی را با یک مهر شکست طلب میدهد و خیال خود را راحت میکند. این دوستان بجای اینكه خواهان رشد و گسترش نیروهای كمونیسم كارگری باشند، خواهان شكست و از پا افتادن آنها هستند.
رئیس دفتر سیاسی ح ک ک که مثل دون کیشوت با یک شمشیر چوبین مشغول رهبری مبارزه طبقاتی است، لطف کرده اند و ما را "مبصر اخلاق و ادب در مبارزه طبقاتی" نامیده اند. این نیز تلاشی مستاصلانه برای خروج از موقعیت سختی است که در آن گرفتار آمده اند. متوجه شده اند که بی گدار به آب زده اند، گز نکرده پاره کرده اند. متوجه شده اند که باید صبر و تعمق بیشتری در نوشتن بیانیه بخرج میدادند، لذا برای آبرو داری ما را "مبصر" خوانده اند. زمانی که مبارزه طبقاتی به ردیف کردن اتهام و تحریف نسبت به یک جریان چپ اپوزیسیون تنزل یابد، منقدین مسئول و منصف نیز "مبصر و معلم اخلاق" میشوند.
تلاش ما باید دفاع از کمونیسم کارگری و سیاست های منصور حکمت باشد. باید همچنان مسئولانه و امانت دارانه سیاست های انحرافی و روش های نادرست آنها را نقد کنیم و اجازه ندهیم که این روشها را بپای کمونیسم کارگری و منصور حکمت بنویسند. نقد سیاست ها و روش های آنها و بی اعتنایی به فحاشی ها و داستان سرایی های شان بنظر من اصولی ترین روش است.